شعر مهدوی
چهارشنبه 95/01/18
گفتم شبی به مهدی ، اذن نگاه خواهم !
گفتا که من هم از تو ، ترک گناه خواهم !
گفتم که ای امامم ، از ما چرا نهانی !؟
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم !
شعر مهدوی
چهارشنبه 95/01/18
بهار ، موسم ، احساس و عشق و. شیدایی
بهار ، فصل ، گل و سبزه است و زیبایی
امید ، هاتف غیبی به ما دهد مژده
بهار ما ، گل نرگس تویی و می آیی
فدا کنم به قدومت ، تمام هستی خود
توئی ولی خدا ، ای مه اهورایی
یقینم آمدن توست ای یگانه ی دهر
همین بس است مرا ، تا کنم شکیبایی
شعرحسنی
چهارشنبه 95/01/18
در سماوات علی شد لقب ما مشهور
سینه زن های دل زار و پریشان حسن
کاش هاتف به نوایی بنوازد ما را
در صف حشر کجایند شهیدان حسن