موضوع: "آزاد"

وحدت حوزه و دانشگاه

وحدت حوزه و دانشگاه اين نيست كه تخصص هاي حوزه‏‌اي در دانشگاه دنبال شود و …

وحدت حوزه و دانشگاه، يعني اين. وحدت حوزه و دانشگاه، معنايش اين نيست كه حتما بايستي تخصص هاي حوزه‏ اي در دانشگاه و تخصص هاي دانشگاهي در حوزه دنبال بشود. نه، لزومي ندارد.

اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبين باشند و به هم كمك بكنند و با يكديگر همكاري نمايند، دو شعبه از يك مؤسسه علم و دين هستند. مؤسسه علم و دين، يك مؤسسه است و علم و دين باهم اند.

 

 

کودکان غزه

«چقدر خاطره از گرگ و میش باید خواند
چقدر مرثیه در سوگ خویش باید خواند

چگونه شرح کنم بی‌قراری خود را
شهادت است گواه این همه تشهد را

چقدر نکبت تلمود را نگاه کنیم
چقدر مویه به اطفال بی‌پناه کنیم

چقدر با دل خون آرزوی صبر کنیم؟
برای کودک لب‌تشنه فکر قبر کنیم

چه داغ‌ها که دمیده درون پیله ما
بگو که خواب حرام است بر قبیله ما

بگو که قبله جان در جنون گذشتن ماست
طواف از دل دریا خون گذشتن ماست …»

 

 

تبریک روز پزشک

ای پزشک با شرف روزت بسی فرخنده باد
بر تو زیبد پیروی از بو علی زنده یاد
حرفه ای داری مقدس ای حکیم روزگار
علم الأبدانت بود در خدمت بیمار زار
می توان همیار ایزد بر شمردت ای طبیب
چون حفاظت می کنی از جان که بخشیده مجیب
ثقل سوگند پزشکی را به جانت می خری
عاشقانه می روی اندر پی درمانگری
نسخه می پیچی چو بهر هر مزیضی در مطب
می شوی مشمول لطف عزشیان و لطف رب
“قمی” اندر وزن و اندر قافیه شد ناتوان
تا نماید گوشه ای از حق مطلب را بیان

                                                                                                                                     روز پزشک مبارک

 

حاج قاسم

باز در کوچه ما شام غریبان شد
حال هشتاد و سه آیینه به سامان شد
چون سیاووش گذشتند خلیل آسا
آتشی بود که یکباره گلستان شد
باز دلتنگ شدم مثل شب کرمان
باز در سینه من درد فراوان شد
هان بگریید بگریید پریشانان
گیسوی لیلی ما بود پریشان شد
مثل پروانه پری سمت خدا وا کرد
سوخت چون شمع و سراپا همه تن جان شد
کشتگان حنجره‌شان رنگ قیامت داشت
رشتۀ گردن شان خود، رگ شریان شد
تا در باغ شهادت بگشود ایزد
رفتن از این شب دلتنگ چه آسان شد
می‌توان سبزتر از خون درختان بود
می توان سرخ‌تر از لعل بدخشان شد
خضر ای خضرِ شهادت، بنگر کرمان
هر قناتش چو یکی چشمه حیوان شد
بشتابید هلا وقت شهیدان است
عشق ارزان شد، ارزان شد، ارزان شد
جای جنات به دامان سقر افتاد
هر که این کرد هم از کرده پشیمان شد
آنکه می‌خواست رود سمت بهشت عدن
ناگهان هیمه کِش مطبخ شیطان شد
هر که بد گفت تو را بد دید در دنیا
شهره در ذلت و در خواری و خذلان شد
ساعت رفتن مولا به سوی میدان
در دو نوبت دل من عازم میدان شد
چشم بگشایید شمشیر به کف گیرید
دل من! باید امروز نگهبان شد
استخوانم شده از خشم تفنگی پُر
همه اعضای من از خشم چو دندان شد
باز می چرخد و می چرخد و می چرخد
آسیابی که پر از خون عزیزان شد
این همه شعر سرودیم به عشقِ عشق
نامشان نام‌ترین مطلع دیوان شد
به خداوند قسم هست بهشت از او
هر که با قاسم ما بر سر پیمان شد

 

ماه بهشت

مژده ای منتظران ماه خدا آمده است

ماه شبهای مناجات و دعا آمده است

ماه دلدادگی بنده به معبود رسید 

بر سر سفره شاهانه گدا آمده است

1 3 4 5 ...6 7
 
مداحی های محرم