موضوع: "مناسبات"

روز مباهله چه روزی است؟

 

مباهله در اصل از «بَهل» به‌معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، اما مباهله به‌معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.
به گزارش مشرق، کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.


شرح مختصر واقعه مباهله

مباهله پیامبر با (ص)مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر (ص)طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر (ص)آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.

وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر (ص) را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر (ص)اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.

موقعیت جغرافیایی

بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح (ع) گرویده بودند.

دعوت به اسلام

پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی (ص)برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.

نامه حضرت محمد (ص)به اسقف نجران

مشروح نامه پیامبر (ص)به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب (ع). [این نامه ایست] از محمد ((صلی الله علیه و آله وسلم))، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب (ع) را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».

عکس العمل نجرانی ها

نمایندگان پیامبر صلی الله علیه و آله و که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر (ص)بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها ازپیشوایان خودشنیده ایم که روزی منصب نبوت ازنسل اسحاق (ع)به فرزندان اسماعیل(ع) انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد صلی الله علیه و آله وسلم ـ که از اولاد اسماعیل (ع) است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد (ص)تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.

گفتگوی پیامبر (ص)با هیئت نجرانی

پیامبر اکرم (ص)در مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی(ع) بدون واسطه پدر می دانستند.

در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر (ص) جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی (ع) و حضرت آدم (ع)، یادآوری می کند که آدم(ع) را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح(ع) فرزند خداست، پس حضرت آدم(ع) برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر.

اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.

مباهله، آخرین حربه

خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی (ع) می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند.

بنابراین پیامبر (ص)، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت.

خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».

دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله

در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر(ص) مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند.

نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد (ص) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

در میعادگاه چه گذشت؟

طبق توافق قبلی، پیامبر(ص)و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر (ص) فرزندش حسین (ع)را در آغوش دارد، دست حسن (ع) را در دست گرفته و علی و زهرا علیهما السلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر (ص)، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد.

بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.

سخنان ابوحارثه درباره مصالحه

هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر(ص)را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد (ص) بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد.

اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».

سرانجام مباهله

ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم (ص)، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم».

پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.

مباهله پیامبر (ص) با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم (ص)خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد.

نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر (ص)کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر (ص)به درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.

مباهله، سند عظمت اهل بیت(ع)

مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (ع)نازل شده است و پیامبر (ص)تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی (ع) بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین (ع)هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه (س) و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی (ع) بوده است.

این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره داردکه علی(ع)در منزلت جان و نفس پیامبر است.

نزول آیه تطهیر در روز مباهله

روزی که پیامبر خدا (ص)قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (ع)را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.»

در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.

اعمال روز مباهله

روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.

همچنین در اين روز حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام در حال ركوع انگشتر خود را به سائل داد، و آيه
«انّما وليكم اللّه»
در شأن آن حضرت نازل گشت.

در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:

اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛

دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛

سوّم: خواندن دو ركعت نماز، كه در وقت و كيفيت و ثواب مانند نماز روز عيد غدير است، و اينكه «آية الكرسى» در نماز مباهله بايد تا«هم فيها خالدون» خوانده شود.

هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین(ع) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی (ع) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

چهارم: خواندن دعاى مباهله مى باشد، كه شبيه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس نقل كرده اند، ولى بين روايات آن دو بزرگوار اختلاف زيادى است، و من روايت شيخ طوسى را در كتاب «مصباح» برگزيده ام كه فرموده است: دعاى روز مباهله همراه با فضيلت آن، از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده، و آن دعا اين است:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ وَ كُلُّ جَلالِكَ جَلِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِهَا وَ كُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ وَ كُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأَوْسَعِهَا وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ وَاسِعَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّهَا.

خدايا از تو درخواست مى كنم از زيبايى ات به حق برترين مرتبه زيبايى ات، و همه مراتب آن زيباست، خدايا از تو درخواست میكنم به همه مراتب زيبايیات.
خدايا از تو درخواست مى كنم از بزرگى ات به حق برترين مرتبه بزرگى ات، و همه مراتب بزرگى ات بزرگ است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه مراتب عظمتت.
خدايا از تو درخواست میكنم از جمالت، به حق برترين مرتبه جمالت، و همه مراتب جمال تو جميل است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه مراتب جمالت.
خدايا تو را میخوانم چنان كه فرمان دادى، پس اجابتم كن چنان ه وعده فرمودى، خدايا از تو درخواست می كنم از شكوهت، به حق برترين مرتبه شكوهت، و همه مراتب شكوهت شكوه مند است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه مراتب شكوهت.
خدايا از تو درخواست میكنم از نورت، به حق برترين مرتبه نورت، و همه نورت نورانى است، خداى از تو درخواست میكنم به همه نورت، خداى از تو درخواست میكنم از رحمتت، به حق وسيع ترين مرتبه رحمتت و همه رحمتت وسيع است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه رحمتت.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَمَالِكَ بِأَكْمَلِهِ وَ كُلُّ كَمَالِكَ كَامِلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَمَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِمَاتِكَ بِأَتَمِّهَا وَ كُلُّ كَلِمَاتِكَ تَامَّةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَلِمَاتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمَائِكَ بِأَكْبَرِهَا وَ كُلُّ أَسْمَائِكَ كَبِيرَةٌ ،

خدايا تو را می خوانم چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن چنان كه وعده فرمودى.
خدايا از تو درخواست میكنم از كمالت به حق برترين مرتبه كمالت، و همه كمالت كامل است، خدايا از تو درخواست مى كنم به همه كمالت، خدايا از تو درخواست می كنم از كلماتت به حق تمام ترين كلماتت، و همه كلماتت تمام است، خدايا از تو درخواست می كنم به همه كلماتت، خدايا از تو درخواست می كنم از نامهايت به حق بزرگترين آنها، و همه نامهايت بزرگ است،

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَسْمَائِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَ كُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِأَمْضَاهَا وَ كُلُّ مَشِيَّتِكَ مَاضِيَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتِي اسْتَطَلْتَ بِهَا عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ وَ كُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطِيلَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّهَا،

خدايا از تو درخواست میكنم به حق همه نامهايت.
خدايا تو را میخوانم، چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن، چنان كه وعده فرمودى، خدايا از تو درخواست میكنم از عزّتت، به حق برترين مرتبه عزّتت، و همه عزّتت عزيز است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه عزّتت، خدايا از تو درخواست میكنم از مشيّتت به حق گذراترين مشيّتت و همه مشيّتت گذراست، خدايا از تو درخواست مى كنم به همه مشيّتت.
خدايا از تو درخواست میكنم به قدرتت كه با آن بر همه چيز برتری گرفتى، و همه قدرت تو برتریگير است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه قدرتت.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَ كُلُّ عِلْمِكَ نَافِذٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِأَرْضَاهُ وَ كُلُّ قَوْلِكَ رَضِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَسَائِلِكَ بِأَحَبِّهَا وَ كُلُّهَا إِلَيْكَ حَبِيبٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِأَشْرَفِهِ وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَرِيفٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ سُلْطَانِكَ بِأَدْوَمِهِ وَ كُلُّ سُلْطَانِكَ دَائِمٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِسُلْطَانِكَ كُلِّهِ .

خدايا تو را می خوانم، چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن، چنان كه وعده فرمودى، خدايا از تو درخواست می كنم از علمت به حق نافذترين آن و همه علم تو نافذ است، خدايا از تو درخواست مى كنم به همه علمت.
خدايا از تو درخواست مى كنم از گفتارت به حق پسنديده ترين آن.
و همه گفتارت پسنديده است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه گفتارت.
خدايا از تو درخواست میكنم از خواسته هايت به حق محبوب ترين آنها، و همه آنها نزد تو محبوب است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه خواسته هايت.
خدايا تو را میخوانم چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن چنان كه وعده فرمودى، خدايا از تو درخواست میكنم از شرفت به حق برترين مرتبه شرفت، و همه شرفت شريف است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه شرفت.
خدايا از تو درخواست میكنم از سلطنتت، به حق پايدارترين آن.
و همه سلطنتت پايدار است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه سلطنتت.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِأَفْخَرِهِ وَ كُلُّ مُلْكِكَ فَاخِرٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَلائِكَ بِأَعْلاهُ وَ كُلُّ عَلائِكَ عَالٍ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَلائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ آيَاتِكَ بِأَعْجَبِهَا وَ كُلُّ آيَاتِكَ عَجِيبَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِآيَاتِكَ كُلِّهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِأَقْدَمِهِ وَ كُلُّ مَنِّكَ قَدِيمٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ،

خدايا از تو درخواست میكنم از فرمانروايى ات به حق گرانمايه ترين آن، و همه فرمانروايی ات گرانمايه است، خدايا از تو درخواست می كنم به همه فرمانروايى ات.
خدايا تو را مى خوانم چنان كه فرمانم دادى.
پس اجابتم كن چنان كه وعده فرمودى.
خدايا از تو درخواست می كنم از والايى ات به حق والاترين آن، و همه والايی ات والاست، خدايا از تو درخواست مى كنم به همه والايی ات.
خدايا از تو درخواست می كنم از آياتت به حق شگفت ترين آياتت، و همه آياتت شگفت است، خدايا از تو درخواست مى كنم به همه آياتت.
خدايا از تو درخواست میكنم از نعمتت به حق ديرينه ترين آن و همه نعمتت ديرين است، خدايا از تو درخواست مى كنم به همه نعمتت.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ وَ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا [مِمَّا] أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشَّأْنِ وَ الْجَبَرُوتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكُلِّ شَأْنٍ وَ كُلِّ جَبَرُوتٍ اللَّهُمَّ وَ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِبَهَاءِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِجَلالِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ أَسْأَلُكَ بِلا إِلَهَ إِلا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ بِأَعَمِّهِ وَ كُلُّ رِزْقِكَ عَامٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ عَطَائِكَ بِأَهْنَئِهِ وَ كُلُّ عَطَائِكَ هَنِي ءٌ ،

خدايا تو را میخوانم چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن، چنان كه وعده فرمودى.
خدايا از تو درخواست میكنم، به حق آنچه كه در آن قرار دادى از مقام و جبروت، خدايا از تو درخواست میكنم به تمام مقام و تمام جبروتت.
خدايا از تو درخواست میكنم به آنچه با آن اجابتم مینمايى، زمانیكه از تو میخواهم، اى خدا، اى كه معبودى جز تو نيست، از تو میخواهم به زيبايى اينكه معبودی جز تو نيست.
اى كه معبودى جز تو نيست، از تو میخواهم به بزرگى اينكه معبودى جز تو نيست.
اى كه معبودى جز تو نيست، از تو میخواهم به حق اينكه معبودى جز تو نيست.
خدايا تو را میخوانم چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن چنان كه وعده فرمودى.
خدايا از درخواست میكنم از روزى ات به همه گانه ترين آن، و همه روزى ات همگانى است.
خدايا از تو درخواست می كنم به همه روزى ات، خدايا از تو درخواست میكنم از عطايت، به حق گواراترين آن، و همه عطايت گواراست.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَطَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ بِأَعْجَلِهِ وَ كُلُّ خَيْرِكَ عَاجِلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِخَيْرِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِأَفْضَلِهِ وَ كُلُّ فَضْلِكَ فَاضِلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْنِي عَلَى الْإِيمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ وَ الْوِلايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ الايتِمَامِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ فَإِنِّي قَدْ رَضِيتُ بِذَلِكَ يَا رَبِّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ فِي الْأَوَّلِينَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ فِي الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ فِي الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ فِي الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِيلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ.

خدايا از تو درخواست میكنم به همه عطايت، خداى از تو درخواست میكنم از خيرت به فوریترين آن، و همه خيرت فورى است.
خدايا از تو درخواست میكنم به همه خيرت.
خدايا از تو درخواست میكنم از فضلت، به حق فزون ترين آن، و همه فضلت فزون است، خدايا از تو درخواست میكنم به همه فضلت.
خدايا تو را میخوانم چنان كه فرمانم دادى، پس اجابتم كن چنان كه وعده فرمودى.
خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا برانگيز بر ايمان به خود و تصديق به رسولت (درود خدا بر او و خاندانش باد) ، و ولايت على بن ابيطالب (ع) و بيزاری از دشمنش، و اقتدا به امامان از خاندان محمّد (درود خدا بر آنان باد) ، كه من به اين واقعيت راضی شده ام.
خدايا درود فرست بر محمّد بنده و رسولت در ميان پيشينيان، و درود فرست بر محمّد در ميان آيندگان، و درود فرست بر محمّد، در ميان آسمانيان، و درود فرست بر محمّد در ميان فرستادگان.
خدايا به محمّد عطا كن، وسيله و شرف و فضيلت و درجه بزرگ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَنِّعْنِي بِمَا رَزَقْتَنِي وَ بَارِكْ لِي فِيمَا آتَيْتَنِي وَ احْفَظْنِي فِي غَيْبَتِي وَ كُلِّ غَائِبٍ هُوَ لِي اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْنِي عَلَى الْإِيمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوَانَكَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الشَّرِّ سَخَطِكَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْفَظْنِي مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ مِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عُقُوبَةٍ وَ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ وَ مِنْ كُلِّ بَلاءٍ وَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ مِنْ كُلِّ آفَةٍ نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي هَذَا الشَّهْرِ وَ فِي هَذِهِ السَّنَةِ.

خدايا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، و به آنچه روزى ام نمودى خشنود بدار، و در آنچه به من عنايت كردى بركت ده، و در غيبتم و در غياب هر غايبى كه او از من است نگهدارم باش.
خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بر پايه ايمان به خود و باور داشتن به پيامبرت برانگيز، خداى بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و از تو میخواهم خوب ترين خوبها را كه خشنودی ات و بهشت است، و به تو پناه مى آورم از بدترين بدها كه خشمت و آتش است.
خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا محافظت فرما از هر مصيبت و هر بلا، و از هر عقوبت، و هر فتنه، و هر آزمايش، و هر شر، و هر امر ناپسند، و هر پيش آمد، و هر آفت كه از آسمان بر زمين فرود آيد، يا فرود میآيد، در اين ساعت و در اين شب، و در اين روز، و در اين ماه، و در اين سال

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْسِمْ لِي مِنْ كُلِّ سُرُورٍ وَ مِنْ كُلِّ بَهْجَةٍ وَ مِنْ كُلِّ اسْتِقَامَةٍ وَ مِنْ كُلِّ فَرَجٍ وَ مِنْ كُلِّ عَافِيَةٍ وَ مِنْ كُلِّ سَلامَةٍ وَ مِنْ كُلِّ كَرَامَةٍ وَ مِنْ كُلِّ رِزْقٍ وَاسِعٍ حَلالٍ طَيِّبٍ وَ مِنْ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ مِنْ كُلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي هَذَا الشَّهْرِ وَ فِي هَذِهِ السَّنَةِ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ غَيَّرَتْ حَالِي عِنْدَكَ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي لا يُطْفَأُ،

خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و روزى من كن از هر شادى، و هر خوشحالى، و هر پايدارى و هر گشايش و هر عافيت و هر سلامت و هر كرامت، و هر روزی وسيع حلال پاك و هر نعمت، و هر وسعتى كه از آسمان بر زمين نازل شد يا میشود.
در اين ساعت، و در اين شب، و در اين روز، و در اين ماه و در اين سال.
خدايا اگر گناهانم مرا در پيشگاهت بی اعتبار ساخته، و ميان من و تو پرده شده، و حالم را نزد تو دگرگون نموده.
من از تو درخواست میكنم، به حق نور جمالت كه هرگز خاموش نشود،

وَ بِوَجْهِ مُحَمَّدٍ حَبِيبِكَ الْمُصْطَفَى وَ بِوَجْهِ وَلِيِّكَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ بِحَقِّ أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ انْتَجَبْتَهُمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي مَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِي وَ أَنْ تَعْصِمَنِي فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِي وَ أَعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ أَنْ أَعُودَ فِي شَيْ ءٍ مِنْ مَعَاصِيكَ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي حَتَّى تَتَوَفَّانِي وَ أَنَا لَكَ مُطِيعٌ وَ أَنْتَ عَنِّي رَاضٍ وَ أَنْ تَخْتِمَ لِي عَمَلِي بِأَحْسَنِهِ وَ تَجْعَلَ لِي ثَوَابَهُ الْجَنَّةَ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ يَا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

و به آبروى محمّد محبوب برگزيده ات، و به آبروى وليّت على مرتضى، و به حق اوليايت كه آنان را برگزيدى، اينكه بر محمّد و خاندان محمد درود فرستى، و آنچه از گناهانم گذشته بيامرزى، و در باقیمانده عمر حفظم كنى، و به تو پناه میآورم، خدايا، از اينك هرگز به چيزى از نافرماني هايت بازگردم، تا زنده ام بدارى و تا بميرانى، و من فرمانبردار تو باشم، و تو از من خشنود باشى، و اينكه عملم را ختم كنى به نيكوترينش، و پاداش آن را برايم بهشت قرار دهى، و با من آن كنى كه شايسته آنى، اى هل تقوى و اى اهل مغفرت، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و به رحمتت به من رحم كن، اى مهربان ترين مهربانان.

پنجم: دعايى كه شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس پس از دو ركعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، روايت كرده اند بخواند، اول آن دعا «الحمد للّه ربّ العالمين» است.

در اين روز دادن صدقه به تهيدستان به خاطر پيروى از مولاى همه مردان و زنان با ايمان، و زيارت آن حضرت، شايسته است، و مناسب تر زيارت جامعه است.

روز بيست و پنجم: روز بس شريفى است، و روزى است كه سوره «هل اتى» در حق اهل بيت نازل شد براى اينكه سه روز روزه گرفتند و افطارى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و خود با آب افطار نمودند! و سزاوار است شيعيان اهل بيت در اين ايام به ويژه در شب بيست و پنجم در دادن صدقه به مساكين و ايتام، و سعى در اطعام ايشان، و روزه داشتن اين روز پيروى از مولايان خود كنند.

از آنجا كه بعضى از علما اين روز را روز مباهله میدانند، مناسب است زيارت جامعه و دعاى مباهله را نيز در اين روز نیز بخوانند.

دفاع مقدس

روزِ وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد !
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گرچه صد رود است از چشمم روان
زنده رود باغِ کاران یاد باد
راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد !

 

 

 

شادی روح شهداء صلوات

روز جهانی مسجد چه روزی است؟

 سی‌ام مرداد یادآور یکی از داشته‌های بزرگترین دین الهی است، روز جهانی مسجد که به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران در سی‌امین نشست سازمان کنفرانس اسلامی به تصویب رسید.


 30 مرداد سال 1348 مسجدالاقصی به دست صهیونیست‌ها به آتش کشیده شد، سال‌ها بعد و به همین مناسبت به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران و تصویب اعضای سازمان کنفرانس اسلامی در سی‌امین نشست این سازمان، این روز به نام روز جهانی مسجد نامگذاری شد.

مکانی که از زمان تولد اسلام مهمترین جایگاه برای تمامی عرصه‌های مذهبی، اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی جهادی بوده و نقش مهمی نیز در شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران داشته است.

این نامگذاری بهانه‌ای شد برای یک نامگذاری دیگر، نامگذاری اولین رده بسیج.

بسیج مساجد و محلات قدیمی‌ترین رده بسیج به شمار می‌رود، هر چند که سال 1388 به عنوان یک رده جداگانه بسیج معرفی شد.

این نشان‌دهنده اهمیت نقش کلیدی مسجد است، جایی که حتی قبل از بهمن 57 زمینه‌های شکل‌گیری فکری و اعتقادی و انسجام و ساماندهی نیروهای مردمی را برای به نتیجه نشستن بزرگترین انقلاب قرن بیستم مهیا می‌کرد و در آموزش و اعزام فدائیان اسلام به جبهه دفاع مقدس هشت ساله نقش‌آفرینی داشت.

کسانی که برای اشغال سرزمین موعود پا به پاره تن اسلام نهادند، خوب می‌دانستند که برای شکستن غرور یک امت باید مقدساتشان را هدف بگیرند و به همین دلیل به سراغ اولین قبله آخرین دین الهی رفته و مسجدالاقصی را به آتش کشیدند تا به خیال خود یکی از مقدس‌ترین نمادهای دین اسلام و معراجگاه پیامبر آن را تحقیر کرده باشند.

اما آنها صاحب این خانه و اهلش را نمی‌شناختند و شاید فکرش را هم نمی‌کردند که روزی شعله‌های این آتش به جانشان بیافتد و همچون مس گداخته از درون نابودشان کند.

خانه‌ها و شهرک‌ها ساختند تا جایشان را در این زمین غصبی محکم کنند، اما نمی‌دانستند که مثال این خانه‌ها مثال خانه عنکبوت است، یعنی سست‌ترین خانه‌ها.

از روز جهانی قدس که بگذریم، سی‌ام مرداد نیز روزی برای یادآوری یکی از داشته‌های بزرگترین دین الهی است.



منبع : سیمرغ

بازگشت پرستوها

 

 

ای بازوان رهبر و پویندگان حق                            مردان استقامت و ایمان خوش آمدید

ای فاتحان قلّه ایثارو افتخار                            گل واژه های مکتب و قرآن خوش آمدید

ای بوسه گاه روح خدا بازوانتان                      ای راستین رسول شهیدان خوش آمدید

گل های انقلاب که عطر وصالتان                     خوش تر ز بوی عطر بهاران خوش آمدید

بر روی دیده همه ما قدومتان                                   آزادگان به مهد دلیران خوش آمدید

 

( طاهرنیا )

روز مقاومت اسلامی

 

بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز۲۳ مرداد ماه سالگرد پیروزی و مقاومت ۳۳ روزه حزب الله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان روز مقاومت اسلامی نام گذاری شده است.
این جنگ که در بین لبنانی ها به «نبرد تموز» شهرت یافته و براساس یک «نقشه جامع» که توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف ۱۴ مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد.
در همان هفته اول، ارتش رژیم صهیونیستی که توانایی جنگیدن با حزب الله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام کند، ولی آمریکایی ها اصرار داشتند که این رژیم چیزی را به دست آورد و سپس آتش بس را اعلام کند. از این رو، سه هفته دیگر با اصرار آمریکایی ها جنگ ادامه پیدا کرد ولی در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه ۱۷۰۱شورای امنیت- که شباهت زیادی به قطعنامه ۵۹۸ دارد- بر پایان آن مهر تأیید کوبید.
وقتی جنگ تمام شد دو طرف جنگ در دو وضعیت کاملاً متفاوت قرار داشتند. صهیونیست ها یکی یکی به شکست سنگین خود اذعان کردند و البته آمریکایی ها نیز اینگونه اعتراف کردند: «هیچ کس پیروز نشده است!»
حالا دیگر شکست ناپذیر بودن ارتش صهیونیستی، اقتدار هول انگیز نیروی هوایی آن، قدرت اطلاعاتی موساد، نقش موثر حمایت های سیاسی غرب و اعراب از تل آویو در مقابل حزب الله فرو ریخته و موجی از بی اعتمادی تار و پود دولت جعلی، ملت پوشالی و ارتش این رژیم را به لرزه درآورده بود و ثبات قبل از، جنگ جای خود را به بی ثباتی داده بوده است.
از آن طرف، حزب الله لبنان پس از جنگ مورد تحسین فراوان ملت ها قرار گرفت، حالا دیگر ملت ۳ تا ۴ میلیونی لبنان می توانستند خود را در کانون توجهات ۳۰۰ میلیون عرب و حدود ۵/۱ میلیارد مسلمان ببینند و رهبر روحانی آنان در صدر شخصیت های اول خاورمیانه عربی بنشیند.
ظهور قدرت جدید منطقه‌ای
در پی اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی، بازیگران مختلفی به میدان آمدند تا با حریف تازه نفس به مقابله برخیزند. فلسطینی ها اگر چه در ابتدا متشکل نبودند، اما نخستین بازیگرانی بودند که در مقابل حملات حریف ایستادگی کردند. اردن، سوریه، مصر، لبنان و در مرحله بعد عراق و سایر کشورهای عربی هر یک به فراخور توان، قدرت و تهدیدی که از جانب این دولت جدید متوجه خود می دیدند، بازیگران دیگری بودند که به ترتیب وارد صحنه درگیری با دشمن شدند.
گذشت زمان، نه تنها از دامنه خصومت میان آنها نکاست، بلکه طی سه دهه موجب شد، منطقه شاهد چند جنگ تمام عیار باشد. ابتکار عمل اسرائیل به خاطر کسب حمایت های مادی و سیاسی غرب، سبب می شد تا هر از چندگاه یک بار به کشورهای اسلامی حمله کند.
در ابتدای دهه هشتاد رژیم صهیونیستی، سرمست از پیروزی های متعدد و پی در پی که در عرصه های مختلف به دست آورده بود، گام دیگری برای بسط سلطه خویش در منطقه برداشت. بهانه حملات چریک های فلسطینی به مناطقی در شمال سرزمین های اشغالی، دستاویز مناسبی برای حمله به لبنان و اشغال خاک این کشور بود. اگر چه عنوان تهاجم صهیونیست ها به لبنان «صلح برای جلیله» بود، اما در واقع نیاز این رژیم به سرزمین های بیشتر، سرمستی از قدرت بازدارندگی خویش، سکوت یا برخورد منفعل جامعه جهانی، مبنای اشغال لبنان بود. اسرائیل به یقین می دانست که اعراب به دلایل پیش گفته حاضر نیستند بار دیگر به مقابله با رژیم صهیونیستی برخیزند، بنابراین با کمترین دغدغه خیال، فلسطینی ها را از لبنان اخراج و بخش های مهمی از خاک این کشور را اشغال کرد.
نظامیان و سیاستمداران رژیم صهیونیستی در محاسبه سود و زیان اشغال لبنان، جز در یک مورد همه نکات را در نظر گرفته بودند. تنها موردی که در محاسبات آنان بدان توجه جدی و ویژه ای مبذول نشده بود، پیدایش یک بازیگر نوین در منطقه بود که توانست طی کمتر از دو دهه، بی توجه به همه موارد برتری رژیم صهیونیستی و بی اعتنا به سیاست بازدارندگی حاکم بر منطقه، ابهت این رژیم را در هم بشکند و آنچه را که دولت های عرب از دستیابی بدان محروم مانده بودند، با عزت و شرف به دست آورد. اگر تهاجم اسرائیل به لبنان و اشغال این کشور را نقطه اوج پذیرش بازدارندگی تلقی کنیم، یقیناً خروج ارتش اشغالگر و مزدورانش از جنوب لبنان را باید نقطه عطفی در ناکامی تئوری بازدارندگی اسرائیل قلمداد کرد.
تنها بازیگری که پس از تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان پای به عرصه نهاد و به نیابت از آرمان و اراده ملی، اشغالگران را به مبارزه طلبید و سیاست بازدارندگی رژیم غاصب اسرائیل را به چالش کشید، عنصر «حزب الله» و مقاومت اسلامی در لبنان بود. حزب الله بدون توجه به تهدید این رژیم پا به عرصه عمل نهاد. مقاومت اسلامی نشان داد که به عنوان یک بازیگر ـ صرف نظر از استقلال یا وابستگی ـ می تواند به گونه ای عمل کند که نه تنها در مقابله جدی و در رویارویی واقعی با حریف، ارزش های از دست رفته خویش را باز پس گیرد، بلکه فارغ از هیمنه و قدرت نظامی غیرمتعارف دشمن، او را از اراضی اشغالی اخراج کند.
دلایل تفوق حزب‌الله بر رژیم صهیونیستی
در تحلیل چگونگی تفوق حزب الله بر نیروهای اشغالگر، دلایل و عوامل زیادی را می توان بر شمرد. از جمله می توان به بهره گیری حزب الله از حمایت های افکار عمومی جهانیان در دفاع از خویش استناد کرد و می توان فعالیت های مقاومت اسلامی را در چارچوب اقدامات یک نهضت آزادیبخش قرار داد.
حملات فرسایشی و استمرار جنگ های پارتیزانی و تهدید مناطق مسکونی شمال رژیم صهیونیستی به عنوان اهرم فشار مناسب و برگ برنده ای ارزشمند تلقی می شود که این رژیم را به خروج از گرداب لبنان وادار کرد، چنانچه همین عامل بود که صهیونیست ها را در خرداد ۱۳۷۹ به فرار از لبنان مجبور کرد.
نکته قابل توجه این که حزب الله به خوبی می دانست که چه می خواهد. هدف روشن و واضح، آنان را در برابر نیروهای اشغالگر همگام و منسجم کرده بود. افزون بر این، آنان می دانستند که دشمن توان و امکان بهره گیری از سلاح های کشتار جمعی و غیر متعارف را ندارد. از سوی دیگر آنان بازیگران مستقلی بودند که به راحتی در میان مردم جای می گرفتند و رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن آنان به ناچار می بایست ملت لبنان را نشانه می رفت. آنها به خوبی حمایت افکار عمومی منطقه و جهان را به سوی خویش جلب کرده بودند و این برای آنها عقبه مطمئنی ایجاد می کرد که با تکیه بر آن می توانستند مشروعیت مبارزات خویش را تعمیق بخشند. از سوی دیگر به دلیل ماهیت غیر دولتی که از آن برخوردار بودند، تبعات برخورد و تهاجم آنان به نیروهای اسرائیل، چندان متوجه دولت ضعیف لبنان نمی شد و اسرائیل نمی توانست این بازیگر را با تکیه بر توان اتمی و قدرت بازدارندگی خویش کنترل کند. در این زمینه حزب الله خود بار مسئولیت حملات خویش را با افتخار به دوش می کشید. پراکندگی این نیروها در سطح کشور و ممانعت های جهانی نیز مانع به کارگیری گسترده سلاح های کشتار جمعی می شد. بنابراین رژیم صهیونیستی نه می توانست و نه در صورت توانایی انجام حمله گسترده علیه حزب الله ـ حمله با سلاح های کشتار جمعی ـ خواست او جامه عمل می پوشید.
سایر دلایلی که برای پیروزی حزب الله برشمرده می شود، نظیر مردمی کردن مبارزه، استقلال عمل، پنهان کاری مفرط، وجود رهبران نظامی ـ سیاسی کارآمد، انسجام فوق العاده، بهره گیری از روش های نوین جنگ چریکی و استفاده از عملیات روانی علیه مزدوران و … هر یک به سهم خویش مهم و در جای خود قابل تأمل است.
آنچه این نیروی اندک را برتری بخشید نه ع ده و عده نظامی، بلکه اعتماد راسخ آنان به درستی راه و مسیر انتخاب شده و اعتقاد عمیق آنان به پیروزی ـ در هر دو حالت شکست دشمن یا شهادت ـ بود. این اکسیر بود که این گروه کوچک را روئین تن کرد و با تکیه بر حمایت های الهی توانست اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل را در هم شکند و همپای آن ختم دوران بازدارندگی و آغاز دوران جدید مبارزه را اعلام دارد. آنان با الهام از مایه های عمیق تفکر شیعه و با تکیه بر وعده های الهی در حمایت از مظلوم، فارغ از قواعد سیاسی مرسوم به میدان مبارزه با اسرائیل وارد شدند و از آنجا که در محاسبات عقلانی معطوف به ارزش آنان، شکست، سازش ، همزیستی با اشغالگر، پذیرش امر واقع، یأس از مبارزه و طولانی شدن آن و فریب وعده های دشمن جایی نداشت، پیروز شدند.
عوامل بسیاری به موفقیت تجربه مقاومت در جنوب لبنان - در زمانی که تحقق هر پیروزی دیگر عربی بسیار نادر بود ـ کمک و مساعدت کرده است.
مهم‌ترین عواملی که در موفقیت این تجربه موثر بوده است را می‌توان به ترتیب زیر مورد بررسی قرار داد:
۱ـ بعد دینی
معروف است که مقاومت حزب الله، در درجه اول یک مقاومت اسلامی است. جنبه دینی ـ اسلامی مقاومت، از زمان تجاوز رژیم غاصب اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ تاکنون نقش بسیار مهمی در رویارویی با نیروهای اشغالگر، خواه در سطح مردمی و خواه در سطح نیروهای مقاومت، داشته است.
۲ـ تعیین اولویت‌ها
مقاومت لبنان در دو دهه گذشته با انجام عملیات های نظامی اش در جنگی همه جانبه بر ضد سربازان رژیم اشغالگر و مزدورانش، توانسته است رویکرد راهبردی خود را بر اساس معادله ذیل تعیین کند:
الف- مقابله به مثل شدید علیه دشمن به ویژه در جبهه های مرزی
ب- انعطاف و میانه روی در داخل و همکاری با نیروها، احزاب و طوایف لبنانی، بدین منظور که از مقاومت در همه سطوح حمایت شود و حوزه افکار عمومی حامی حزب الله گسترش یابد.
اگر چه مقاومت لبنان از پیچ و خم های خطرناکی عبور کرده و به ویژه در گسترش روابط با دولت و نهادهای آن، شاهد نقاط عطفی بوده است، اما اولویت های فوق الذکر هیچ گاه تغییر نکرده است. با وجود برخی تنش ها میان مقاومت و دولت لبنان، هیچ گاه این تنش ها به منازعات مسلحانه داخلی یا منازعات غیرمسلحانه منجر نشده است.
نکته مهم دیگر که لازم به یادآوری است این که رژیم صهیونیستی این سطح از روابط رسمی دولت لبنان با مقاومت و حجم حمایت های مردمی که از آن برخوردار است را خوب درک می کند. در نتیجه همواره تلاش کرده تا از طریق عملیات های تلافی جویانه بر ضد شهروندان و غیرنظامیان علیه زیرساخت های اقتصادی در تمامی مناطق لبنان حتی مناطقی که با خطوط نبرد فاصله زیادی دارد، روند همکاری ها را به گونه ای تخریب کند که لبنانی ها همه احساس کنند آنچه که مقاومت انجام می دهد چه تبعاتی برای آنها در پی دارد و به خاطر عملیات های مقاومت چه بهای سنگینی را باید بپردازند. با این همه هیچ یک از جنایات اسرائیلی ها در لبنان نتوانسته است اولویت های مقاومت را تغییر دهد و یا اینکه در اولویت های مقاومت تأثیر بگذارد و به رابطه مقاومت با دولت لبنان خللی وارد سازد یا میان مقاومت و سایر نیروهای سیاسی، اجتماعی و دینی در لبنان اختلاف و تفرقه ایجاد کند. علی رغم تجاوزات، مقاومت در جنوب لبنان استمرار یافته و حتی در بسیاری از موارد عملیات های خود را تشدید کرده است.
۳- استفاده از روش‌های تبلیغاتی روانی
این جنبش اولین نیروی مقاومتی است که به تهیه فیلم از عملیات های تهاجمی اقدام کرده است. تصاویر پخش شده از این عملیات ها، تأثیر بسیار بالایی بر روحیه تمامی مردمی که در مناطق مختلف لبنان از مقاومت حمایت می کنند، داشته و در مقابل موجب شکست روحی سربازان دشمن و افکار عمومی رژیم صهیونیستی شده است.
پس از این که تلویزیون المنار وابسته به مقاومت، تصاویر زنده ای از عملیات تهاجمی موشکی نیروهای حزب الله را به مواضع دشمن و یا به شهرهای صهیونیست نشین شمال اسرائیل پخش کرد این اقدامات تبلیغاتی موجب بالا رفتن روحیه حامیان حزب الله و تضعیف روحیه دشمن شد.
۴- موسسات و نهادهای مقاومت
موسسات و نهادهای بهداشتی، اجتماعی و تربیتی مقاومت یکی پس از دیگری برای تأمین نیازمندی ها و رفع مشکلات ناشی از اشغال متجاوزان ظهور می کنند. به عنوان مثال نهاد جهاد سازندگی که مهندسان، متخصصان و کارگران در آن کار می کنند، از سال ۱۳۶۷ تاکنون درصدد رفع خساراتی است که در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به وجود آمده است. ترمیم و بازسازی اماکنی که از بین رفته، حفر چاه ها، کمک به ساخت درمانگاه ها، مدارس و فراهم ساختن دوره های آموزش کشاورزی، از اقدامات دیگر موسسه جهاد سازندگی به حساب می آید. همچنین سازمان بهداشت اسلامی از زمان تأسیس در سال ۱۳۶۳ در زمینه خدمات پزشکی چه (در زمان جنگ و در زمان صلح) خدمات بسیاری را ارائه کرده است. تربیت پرستاران و سازماندهی دوره های بهداشتی در مناطق مختلف از مأموریت های این سازمان بوده است.
موسسه اسلامی آموزش و پرورش در سال ۱۳۷۲ تأسیس شده است. این موسسه اقدام به ساخت مدارس در بیشتر مناطق لبنان کرده تا در درجه اول فرزندان شهدا و بعد فرزندان فقرا را تحت حمایت و سرپرستی قرار دهد. همچنین متولی آموزش دینی فرزندان لبنانی می باشد و آنها را از لحاظ اسلامی و اعتقادی تربیت می کند.
با توجه به این موسسات و نهادهایی که مقاومت به وجود آنها نیاز دارد و در جهت تأسیس و گسترش آن تلاش کرده است ـ موسساتی که هزاران نفر را در خود جای داده ـ روشن می شود که مقاومت از این که در یک وضعیت نظامی محرمانه و در انزوای از محیط و جامعه خود، باقی بماند اجتناب ورزیده است. این تماس ها و ارتباطات متقابل اجتماعی و سیاسی که رهبران مقاومت در جامعه لبنان برقرار ساخته اند، کمک کرده است تا سیاست های تطابق و سازگاری در رویارویی با تحولات سیاسی داخل لبنان بدون آنکه در اولویت تشدید نبرد بر ضد ارتش اشغالگر تغییری حاصل گردد، شفاف تر شود.
علاوه بر این عوامل اساسی که در تجربه مقاومت اسلامی نقش داشته است، می توان عوامل دیگری را نیز که در این تجربه و پیروزی موثر بوده اند، به آن اضافه کرد. از این عوامل باید به تمسک و پایبندی مردم و مبارزان لبنانی به سرزمین خود اشاره کرد. علی رغم تهدیدات و بمباران های اسرائیل، مردم لبنان این مناطق را ترک نکردند. همچنین جدیت مقاومت و انضباط عالی این جنبش اسلامی ـ مردمی و پیگیری های گسترده درباره آنچه که در رژیم غاصب اسرائیل در سطوح نظامی، تبلیغاتی و سیاسی می گذرد، اشراف اطلاعاتی، عدم ورود رزمندگان در بازی های سیاسی، از عوامل این پیروزی به حساب می آیند.
همه عواملی که در بالا ذکر شد از اسباب حقیقی موفقیت تجربه مقاومت اسلامی در جنوب لبنان و پیروزی تاریخی ـ که با عقب نشینی ارتش دشمن و مزدورانش بدون هیچ قید و شرطی و حتی بدون مذاکره محقق شد ـ به شمار می آیند. شاید بتوان گفت آنچه که در جنوب لبنان در این سطح اتفاق افتاد، پایان یک مرحله و آغاز مرحله جدیدی است. ناگزیر این تحول تاریخی، آثار خود را بر آینده منطقه و بر آینده احزاب سیاسی و جنبش های مقاومت برجای خواهد گذاشت. بدون شک، تجربه مقاومت در جنوب لبنان بر آینده منازعه با صهیونیسم در فلسطین و سایر کشورهای عربی، تأثیر مهمی بر جای خواهد گذاشت.

1 2 ...3 4 6 7
 
مداحی های محرم