شعر رحلت پیامبر

داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم

یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم

یا اینکه گوشه چشم اباالفضل تو نبود
ما از تبار حضرت سلمان نمی شدیم

بی حب خاندان تو در خانه ی کرم
جایی نداشتیم و مهمان نمی شدیم

ما امت توأیم و علی هم کنار توست
آیینه ات نبود نمایان نمی شدیم

ما پای غربت نوه هایت نشسته ایم
ور نه شبیه نم نم باران نمی شدیم

هم ناله های امشب مولای امتیم
ما سوگوار رحلت بابای امتیم

در جان مسلمین چو آذر گذاشتند
بر جان شیعیان دو برابر گذاشتند

آه از نهاد اهل ولایت بلند شد
بر سینه تا که داغ پیمبر گذاشتند

آقای من بزرگ قبیله ز داغ تو
بر روی خاک عرصه ی محشر گذاشتند

هستی گریست تا نوه هایت رسیده و
با گریه روی سینه ی تو سر گذاشتند

تو باغبان امتی و جای اجر تو
یک شاخه یاس را وسط در گذاشتند

با رفتنت مصیبت زهرا شروع شد
داغ پسر به سینه ی مادر گذاشتند

در کوچه ها غرور علی را کسی شکست
در کوچه بود فاطمه روی زمین نشست

مسعود اصلانی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.