آرشیو برای: "اردیبهشت 1395, 09"

دعا

گوش بکنید داره میاد یه صدایی از مدینه صدا میگه امت من پیغمبر شما منم مهدی من تو غربته از همتون گله دارم چرا دل عزیزمو خون میکنید مسلمون ها برا ظهور مهدیم چرا نمیکنید دعا اللهم عجل الولیک الفرج بیشتر »

شعر مهدوی

  گفتم شبی به مهــدی، بردی دلم ز دستم من منتظر به راهت، شب تا سحر نشستم گفتا: چکـــار بهــــــتر از انتــــظار جانـــــان؟ من راه وصــــل خود را بر روی تــــو نبستم گفتـــم دلــــــم نــدارد بی‌تو قــــــرار و آرام من عُقـــدۀ دلم را امشـــب دگـر گسستم… بیشتر »

رابطه شیمی با قران

قرآن کتاب هدایت بشر و منشأ بسیاری از علوم است. مطالب علمی آن انسان را به تفکر وا می­دارد. اشاره­ی برخی آیات به پیدایش آتش از درخت سبز، مجاورت آب­های شیرین و شور بدون اختلاط، شکل پذیری آهن در دست حضرت داوود، پیوستگی زمین و آسمان و جدا شدن آن­ها از… بیشتر »

یاد حسین ( ع)

                                               بیشتر »

بخوان دعای فرج را...!

بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد بخوان دعای فرج را ولی به قلب صبور که صبر میوه شیرین تر از ظفر دارد بخوان دعای فرج را که با شکسته دلان نسیم لطف خدا، انس بیشتر… بیشتر »

شعر مهدوی

این جمعه هم گذشت - برقعی زیباست... * این هفته هم گذشت تو اما نیامدی - علی اکبر لطیفیان * گاهی اگربا ماه صحبت کرده باشی - نغمه مستشارنظامی * عصر یک جمعه ی دلگیر - سید حمیدرضا برقعی بسیار زیبا * پرده نشین دل - حزین لاهیجی * خورشید بی غروب - دوبیتی - قیصر… بیشتر »

افسوس

                                                      بیشتر »

بقیع

نمی گذاریم تخریب بقیع تکرار شود! واگویه‌ای از شواهد حال حاضر دنیا و حمایت از عدم تکرار فاجعه بقیع... بیشتر »

تقوا

دکتر چمران: از من سوال شد تقوا مهمتر است یا تخصص؟ گفتم: تقوا، اما اگر کسی در کاری تخصص ندارد و کار و مسئولیت پیشنهاد شده را بپذیرد قطعا بی تقواست.   حضرت علی (ع) نیز می فرماید: هر کس بدون کفایت بالا رود بدون جنایت پایین نخواهد آمد.   بیشتر »

دل تنگی

گیرم که باران هم آمد ، همه چیز را هم شست ! هوا هم عالی شد ! فایده اش برای من چیست ؟! هوای دل ، گرفته بقیعست آن را چه کنم ؟ بیشتر »

کشف حجاب

دین

نگه داشتن دین در آخرالزمان مثل نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است.... بیشتر »

پوشش

بانوی شهر من! بعید می دانم مقابل نگاه مردم شهر و میان کوچه و بازار و محله‌هایش کسی با پوشیدن "ساپورت" در روز رستاخیز نیز "support" شود!!! انتخاب با تو است......!!! بیشتر »

ایده جالب برای کمک به مستمندان

به بقالی ها و سوپرمارکت های محل های فقیر نشین برید و از مغازه دار بخواهید دفتر بدهی های مشتریان رو بهتون نشون بده. بدون شک زنان بیوه و فقیرانی را خواهید یافت که اجناس و مایحتاجشون رو به صورت نسیه می خرند . و صبر میکنند تا حقوقشون رو دریافت کنند و یا… بیشتر »

یاد یاران

پس ازآفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم.... با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر آی ... آدم آرام و نجیب ، اَمد پیش !!. زیر چشمی به خدا می نگریست ...!!! محو لبخند غم آلود خدا .... دلش انگار گریست . نازنینم آدم... ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید )...!!!!… بیشتر »

تفکر

حواسمان باشد..... حواسمان باشد....... داریم به سمتی می رویم که: بی حیایی . . . . . . .(مـــــــــــــــــــــد)! بی آبرویی . . . . . . .(کــــــــــلــــــاس)! دود . . . . . . . (تـــــفــــــــریــــــــح)! رابطه با نامحرم . . .(روشــنــفـــکــری)! گرگ… بیشتر »

کم فروشی

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و… بیشتر »

محبت

روزی دو دوست در بیابانی راه می رفتند . ناگهان بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و کار به مشاجره کشید .یکی از آنها از سر خشم سیلی محکمی توی گوش دیگری زد . دوست سیلی خورده هم خون سرد روی شن های بیابان نوشت : امروز بهترین دوستم بر چهره ام سیلی زد . آن دو کنار… بیشتر »

سختی و مشکلات زندگی

روزی جوانی از حکیمی پیر و دنیادیده خواست که واسش یه درس بیاد موندی بده . حکیم از جوان خواست ظرف نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب رو سر بکشه . جوان فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره… بیشتر »

اعتماد

به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و… بیشتر »

منطق

روزی دو دانشجو از استاد خود پرسیدند: استاد اصولا منطق چیست؟ معلم کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟… بیشتر »

ماه رجب